جدول جو
جدول جو

معنی چس نفسی - جستجوی لغت در جدول جو

چس نفسی(چُ نَ فَ)
پرحرفی. یاوه گویی. وراجی. هرزه درایی. مهمل بافی. پرچانگی. رجوع به چس نفس و چس نفسی کردن شود، ضعف و ناتوانی
لغت نامه دهخدا
چس نفسی
هرزه گپی لاف زدن پر حرفی روده درازی، هرزه درایی یاوه گویی. هرزه گویی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مِ گَ دی دَ)
هرزه گپ زدن. مؤلف آنندراج نویسد: ’چس نفسی مکن، یعنی هرزه گپ مزن’. (از آنندراج). سخن دراز بیجاگفتن. (فرهنگ نظام). رجوع به چس نفس و چس نفسی شود
لغت نامه دهخدا
(گُ نَ فَ)
کنایه از خوشبویی. خوشبوئی دم، کنایه از خوش کلامی. (برهان) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(تُ نَ فَ)
هرزه گویی. (غیاث اللغات) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(نَ فَ)
حالت و چگونگی بی نفس. عجز. اضطرار. خموشی از ناتوانی:
یکسو افکن ز طبع بی نفسی
تات باشد چو روح قدر و خطر.
سنائی.
و رجوع به نفس شود
لغت نامه دهخدا
(چُ تَ / تِ نَ فَ)
پرگویی. وراجی. چس نفسی. گفتن سخن دراز و بیهوده. رجوع به چس نفسی شود
لغت نامه دهخدا
(چُ نَ فَ)
پرحرف. شخص هرزه درا و یاوه گو. پرچانه و مهمل گو. رجوع به چس نفسی و چس نفسی کردن شود، آدم ضعیف و علیل
لغت نامه دهخدا
تصویری از هم نفسی
تصویر هم نفسی
معاشرت، مصاحبت، همدمی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گل نفسی
تصویر گل نفسی
خوشبویی معطری، خوش سخنی خوش کلامی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پر نفسی
تصویر پر نفسی
عمل و کار پر نفس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بد نفسی
تصویر بد نفسی
عمل و حالت بد نفس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چس نفس
تصویر چس نفس
پر حرف روده دراز، هرزه درا یاوه گو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تس نفسی
تصویر تس نفسی
هرزه گویی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تر نفسی
تصویر تر نفسی
تر زبانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چس نفس
تصویر چس نفس
((چُ. نَ فَ))
بی حال، بی نیرو
فرهنگ فارسی معین
رفاقت، معاشرت، همدمی، یاری
فرهنگ واژه مترادف متضاد
دم سرد، پرگو، حراف
فرهنگ گویش مازندرانی
گنجشک بسیار کوچک و حشره خوار، سوت سوتک سوتی که از ساقه ی گیاهان به ویژه گندم و جو درست
فرهنگ گویش مازندرانی